« عاشقانه های معنوی«نور فراموش شده» »

«بسم رب الحسین علیه السلام»

این روزها که از هر مأذنه ای صدای «لبیک یا حسین» را میشنوی حال و هوایت عجیب منقلب میشود حتما تو هم مثل من دلت میخواست آن روزی که حسین در کربلا فریاد «هل مِن ناصرٍ ینصرني» سرمیداد، می بودی و «لبیک یاحسین» را با تمام وجودت جواب میدادی…

گاهی دلم این خواسته را با تردید میخواهد شاید اگر بودم دیر جواب میدادم یا اصلا جواب نمیدادم.. اما یک حسی درونم غوغا میکند که: «مگر می شود حسین تو را ندا دهد و تو او را بی پاسخ بگذاری؟! لطف حسین بر هیچ کسی پوشیده نیست..  » با خودم میگویم لطف حسین بر کسی پوشیده نیست یک نیم نگاه حسین برای آدم شدنم کافیست.. دلم گرم همین نیم گاه حسین است و بس..

ساعتها به پرچم و بیرقهای حسین زل میزنم انگار زیر سایه علم حسین خنکای نسیمی صورتم نوازش میکند بی اختیار قطره اشکی از چشمم جاری میشود از اینکه در حسرت یاری حسین و زیارتش ماندم و پای رفتنم نیست.. و دلخوشم به همین سلامی که از راه دور میسپارم به نسیم تا برساند به آقا و مولایم «السلام علیک یا ابا عبدالله…»

و بعد از دقایقی انگار نسیمی از سمت شش گوشه حرم مولا حواب سلامم را برگردانده که سرخوش و با خیالی آسوده زندگی میگذارنم…

باز هم دلتنگ میشوم، با خودم میگویم هیچ چیزی به پای حضور در کنار ضریح شش گوشه حرم  و فاصله بین سقا و سردار که با زمزه های یا حسین میگذرد، نمی رسد…

خاک پای زائرانت توتیای چشم ما یا حسین❣️

 


موضوعات: معرفت دینی
   یکشنبه 30 مرداد 1401


فرم در حال بارگذاری ...

اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        
جستجو